حباب مسکن ۲ برابر میانگین تاریخی

رکوردشکنی تورم مسکن در دیماه
طبق آمارهای مرکز آمار ایران، طی ۴۶ ماه اخیر (از فروردین ۹۶ تا دیماه ۹۹) تنها در ۸ مقطع تورم ماهانه املاک مسکونی معامله شده در تهران بالای ۸ درصد بوده است که شامل عدد ۹. ۱ درصد شهریور ۹۷، عدد ۹. ۳ درصد اسفند ۹۷، عدد ۱۱. ۳ درصد اردیبهشت ۹۸، عدد ۸. ۶ درصد اسفند ۹۸، عدد ۹. ۵ درصد اردیبهشت ۹۹، عدد ۱۱. ۳ درصد خرداد ۹۹، عدد ۱۰ درصد تیرماه ۹۹، عدد ۱۲. ۴ درصد مرداد ۹۹ و درنهایت عدد ۸. ۲ درصد دیماه ۹۹ است. بر این اساس درحالی از مردادماه امسال به بعد تورم ماهانه معاملات املاک مسکونی روند نزولی را طی کرده بود و حتی در آذرماه نرخ منفی ۸. ۵ درصد را تجربه کرده بود، اما رشد ۸. ۲ درصدی در دیماه حکایت از عدمتبعیت مسکن از تحولات رخ داده در کشور ازجمله کاهش قیمت دلار؛ ریزش نسبی قیمت طلا، سکه و حتی ریزش شدید بورس بوده است. طبق آمارهای مرکز آمار ایران، نرخ تورم نقطهای (درصد تغییر عدد شاخص قیمت، نسبت به ماه مشابه سال قبل) نیز در دیماه ١٣٩٩ به عدد ۹۰. ۴ درصد رسیده است؛ یعنی باید خریداران برای خرید یک واحد مسکونی در شهر تهران نسبت به دی ١٣٩٨، ۹۰. ۴ درصد بیشتر پرداخت کنند. تورم نقطهای این ماه در مقایسه با ماه قبل ۷. ۴ واحد درصد افزایش یافته است. طبق دادههای مرکز آمار، نرخ تورم سالانه تورم املاک مسکونی شهر تهران (درصد تغییر میانگین اعداد شاخص قیمت در یک سال منتهی به ماه جاری) در دیماه ١٣٩٩ به عدد۷۱. ۸ درصد رسیده که نسبت به همین اطلاع در ماه قبل، ۳. ۶ واحد درصد افزایش نشان میدهد.
ایران در رتبه ۷ گرانی مسکن
در ایران پژوهشگران و اقتصاددانان از دو روش برای ارزیابی حباب مسکن استفاده میکنند. این دو روش میتواند وجود حباب در بازار مسکن را نشان دهد. اولی نسبت قیمت مسکن به درآمد سرانه و دومی نسبت قیمت مسکن به اجاره مسکن (P/R) است. درخصوص روش اول، براساس دادههای آماری پایگاه دادههای آنلایننامبیو (numbeo) که برمبنای دادههای صندوق بینالمللی پول تهیه شده و وضعیت قدرت خرید مسکن توسط خانوارها را در ۱۰۶کشور و ۴۵۸شهر بزرگ جهان مورد بررسی قرار داده، نتایج قابلتامل است، ایران بین ۱۰۶کشور جهان از لحاظ دسترسی خانوار به مسکن یا نسبت قیمت مسکن به درآمد خانوار شرایط نامطلوبی داشته و در رتبه هفتم جهان است. طبق این دادهها، قیمت مسکن در ایران معادل ۳۰سال درآمد خانوار است. طبق آمارهای نامبیو (numbeo) نسبت قیمت مسکن به درآمد خانوار در کشورهایی که در وضعیت مطلوب هستند، در مقایسه با ایران بسیار قابلتامل است، برای مثال این نسبت در عربستانسعودی حدود ۲. ۷، در پورتوریکو حدود۳. ۷، در ایالاتمتحده حدود۳. ۷، در آفریقایجنوبی ۴. ۶، در فلسطین ۴. ۶، در امارات ۵. ۱، در قطر ۶، در عمان۶. ۱، در ایسلند ۶/۶ و در بلژیک ۶. ۹ بوده است. بهعبارت دیگر در کشورهای مذکور با ۳ تا ۷سال پسانداز درآمد، خانوار میتواند صاحب مسکن شود.
همچنین شهر تهران نیز بین ۴۵۸شهر، رتبه پنجم جهان را دارد که خانوار با درآمد فعلی برای صاحبخانه شدن باید ۴۰سال صبر کند. لازم به ذکر است از میان ۴۵۸شهر ارزیابیشده در جهان، نسبت قیمت مسکن به درآمد خانوار در شهرهای آمریکا عمدتا با ۲ تا ۳سال، بهترین شرایط را داشته و پس از شهرهای این کشور، شهرهایی از استرالیا، امارات، کانادا، مکزیک، نیوزیلند و دانمارک قرار دارند که در آنها خانوار میتواند با پسانداز درآمد ۳ تا ۶سال صاحبخانه شود.
حباب مسکن ۲ برابر میانگین تاریخی
در این خصوص طبق دادههای ارائهشده ازسوی وزارت راهوشهرسازی، دادههای آماری دوره ۲۹ساله یعنی سال۱۳۷۰ تا آبانماه۱۳۹۹ شهر تهران نشان میدهد نسبت P/R در سال۱۳۷۰ حدود ۲۲ بوده که این میزان تا سال۷۴ به ۲۰، تا سال۱۳۸۱ به ۲۰، تا سال۱۳۸۶ به ۲۱، تا سال۱۳۸۸ به ۱۵ و تا سال۱۳۹۲ به ۱۸ رسیده است. این شاخص با رکودی که در دولت اول حسن روحانی در بخش مسکن و البته کل اقتصاد ایران رخ داد، از ۱۸ در سال۹۲ تا پایان سال۱۳۹۶ به ۱۴ برگشت اما مجددا با التهابات ارزی روزهای پایانی سال۹۶ و اتفاقات پس از آن، در سال۹۷ به ۱۹، در سال۹۸ به ۲۳ و تا پایان آبان سال۹۹ نیز به عدد شگفتانگیز ۳۷ رسیده است که قله تاریخی و رکورد دوره ۲۹ساله است. این عدد درحال حاضر بیش از ۲برابر میانگین تاریخی ۱۷. ۷ دوره ۲۹ساله است. بنابراین اعداد و ارقام حبابسنج قیمت مسکن نشان میدهد فاصله قیمت و اجارهبهای مسکن یا شکاف بین P به R به شکل بیسابقهای افزایش یافته و این شاخص ۲برابر حداکثر تاریخی خود قرار گرفته و این پیام به بازار مسکن مخابره میشود که قیمت مسکن دارای حباب است یا بهعبارت دیگر، بازار مسکن در شرایط حباب قیمتی قرار دارد. براین اساس، انتظار معمول این است که برای رسیدن به شرایط متعارف و معمول یا باید سرعت رشد قیمت مسکن به میزان قابلتوجه کاهش یابد یا قیمت مسکن کاهش یابد که عدد حاصل از نسبت میانگین قیمت به متوسط اجارهبهای مسکن به دامنه متعارف بازگردد. این موضوع موجب شد اغلب کارشناسان بازار مسکن با استناد به این ارقام، کاهش قابلتوجه قیمتها و اصلاح قیمت در بازار مسکن طی آذرماه و دیماه را پیشبینی کنند. بهنظر میرسید با ریزش قیمت دلار و عقبنشینی بازار طلا و سکه از سقف تاریخی خود، مسکن نیز روند اصلاحی خود را آغاز کند؛ اما همانطور که گفته شد این موضوع یعنی اصلاح قیمتها در بازار مسکن تنها در آذرماه کاهش ۸. ۵درصدی را تجربه کرد اما بار دیگر در دیماه رشد ۸. ۲درصدی را آغاز کرد. رشد ۸. ۲درصدی در دیماه از این منظر مهم است که طی ۴۶ماه اخیر (از فروردین۹۶ تا دیماه۹۹) تورم ماهانه بالای ۸درصد فقط ۸بار رخ داده است.
۶۱ درصد مسکن ساختهشده در قبضه سفتهبازان
اما در سوی دیگر، در بخش تقاضا نیز مطالعات مختلف در ایران نشان میدهد بهدلیل نبود اهرمها و ابزارهای کنترلی همچون مالیات بر عایدی مسکن، مالیات بر زمین و مالیات سالیانه بر املاک (همه املاک و با ضریب بیشتر بر روی املاک لوکس)، با افزایش تقاضاهای سرمایهای و سفتهبازانه، بخش قابلتوجهی از افزایش قیمت مسکن از این ناحیه اتفاق میافتد. براین اساس، دستاوردهای تجربی نشان میدهد که سیاستهای کنترل نوسانات بازار مسکن باید دربرگیرنده تقویت روند عرضه واحد مسکونی، کنترل سفتهبازی در بازار زمین و مسکن و کنترل هزینههای ساخت باشد.
درخصوص نقش کنترلی و تنظیمی مالیات بر املاک کارشناسان اقتصادی میگویند توجیه اقتصادی ملّاکی بهجای فعالیت اقتصادی مولد در ایران ریشه در دو عامل مهم دارد: انتظارات تورمی و معافیت مالیاتی. درحالیکه همه فعالیتهای مولد در ایران مشمول مالیات میشود، اما معافیت مالیاتی ملّاکی درکنار انتظارات تورمی باعث بازده اسمی بالاتر این نوع فعالیت غیرمولد در ایران شده و مزیت کاذبی را برای سرمایه راکد در مقایسه با فعالیت دارای زایش ایجاد کرده است. به اعتقاد کارشناسان اقتصادی، باتوجه به علائم تغییر جهت انتظارات تورمی هماکنون بهترین زمان برای خاتمه دادن به معافیت مالیاتی املاک و وضع مالیات سالانه بر املاک مطابق با استاندارد جهانی فرارسیده است تا این توجیه اقتصادی کاذب از بین برود و پساندازها درجهت فعالیت مولد تجهیز شود. طبق بررسیها، طرحهایی همچون مالیات بر املاک لوکس که در لایحه سال آینده نیز درنظر گرفته شده، عملا بهواسطه دایره شمول محدود و ناقص آن، عملکرد و کارکرد تنظیمی و کنترلی بر سفتهبازی در این بازار نخواهد داشت و عملا بهنوعی معافیت مالیاتی است. مالیات بر عایدی سرمایه و مالیات بر زمین نیز از دیگر ابزارهای کنترلی هستند که اداره سیاسی برای زمینهسازی اجرای آنها نیز دیده نمیشود، برای مثال در حال حاضر ۶۰ درصد از قیمت مسکن در شهرهای کشور مربوط به قیمت زمین میشود و طی دوره ۸ ساله نیز قیمت مسکن در کشور ۹۸۲ درصد رشد داشته است، با اینحال بهواسطه نبود اهرمهای تنظیمی، سفتهبازی، احتکار و انتظارات تورمی بازیگران این املاک و زمینها، موجب شده تحولات قیمت به جای عرضه و تقاضا، بهدست آنها رقم بخورد.
درخصوص این ادعا که در نبود ابزارهای تنظیمی همچون پایههای مختلف مالیاتی، تحولات مسکن و زمین در ایران به دست سفتهبازان و انتظارات تورمی معاملهگران و تقاضاهای سرمایهای رقم میخورد، دادههای مرکز آمار ایران بهخوبی موید این موضوع است. طبق آمارهای مرکز آمار ایران که در جدول جزئیات این دادهها آمده، در دوره ۱۳۶۵-۱۳۵۵ سهم تقاضاهای مصرفی از کل تقاضاهای مسکن در کشور (سهم مسکن ملکی از افزایش موجودی مسکن) حدود ۷۲ درصد بوده که این میزان در دوره ۱۳۷۵-۱۳۶۵ به ۶۴ درصد، در دوره ۱۳۸۵-۱۳۷۵ به ۵۰ درصد، در دوره ۱۳۹۰-۱۳۸۵ به ۳۸ درصد و در سرشماری ۱۳۹۵-۱۳۹۰ نیز به ۳۹ درصد رسیده است. بهعبارت دیگر سهم تقاضاهای سرمایهای و سفتهبازانه در بازار مسکن ایران از ۲۸ درصد در دوره ۱۳۶۵-۱۳۵۵ به ۶۱ درصد رسیده است. این بهمعنی تیر خلاصی به مهمترین نیاز مردم و بهویژه طبقات پایین است که گرفتار قیمتهای بالای مسکن شدهاند. این نکته بسیار قابلتاملی است که برای مثال از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ در کشور حدود ۱۲ میلیون و ۶۰ هزار واحد به تعداد موجودی مسکن کشور افزوده شده، اما طی این مدت فقط ۵ میلیون و ۲۵۴ هزار ایرانی صاحب مسکن شده و مابقی یعنی ۶ میلیون و ۸۰۶ هزار واحد مسکونی جزء تقاضاهای سفتهبازانه و سرمایهای بوده است. البته رقم ۶۱ درصدی معاملات سفتهبازانه مربوط به شهرهای کل کشور است و مطالعات و برآوردهای مختلف نشان میدهد سهم معاملات سفتهبازانه در بازار مسکن تهران و برخی کلانشهرها تا ۷۷ درصد است.
در یک دهه اخیر در بخش مسکن سیاستهای مختلفی بهکار گرفته شده است که یکی از مهمترین آنها، بهصفر رساندن قیمت زمین در قیمت تمامشده مسکن بوده است. این سیاست که در قالب مسکن مهر در دولت احمدینژاد اجرا شده و اخیرا نیز در قالب طرح جامع اقدام ملی مسکن در دولت روحانی درحال اجراست، قصد داشتهاند سهم قیمت زمین را در قیمت تمامشده مسکن به حداقل برسانند تا از این طریق قیمت نهایی مسکن کاهش یافته و بهویژه برای گروههای کمدرآمد قابلدسترس باشد، اما به اعتقاد کارشناسان اقتصاد مسکن، این سیاستها گرچه اثرات کاهندهای بر قیمت نهایی و تمامشده مسکن دارند، اما به دلایلی راهحل نهایی نیستند، چراکه اولا؛ دولت به اندازه کافی زمین درون محدوده شهرها را در اختیار ندارد و مجبور خواهد شد همانند مسکن مهر از زمینهای حاشیه شهر استفاده کند که پیشاپیش بهواسطه نبود زیرساختهای شهری محکوم به شکست است و ثانیا؛ اگر هم زمین داشته باشد، بازهم درصورت عرضه گسترده قابلیت بورسبازی پیدا میکند. بر این اساس زمان آن فرارسیده که دولت و مجلس درکنار همه سیاستهای اجراشده در کشور، با طراحی و اجرای پایههای مالیاتی، برای همیشه به بازیگری قدرتمند سفتهبازان در مهمترین نیاز ایرانیها یعنی بازار مسکن پایان دهند.