تجارت نیوز/ همین چند هفته پیش، بانک مرکزی ونزوئلا از چاپ اسکناس یک میلیون «بولیواری» (واحد پول ونزوئلا) خبر داد. جالب اینجا است که با توجه به نرخ تورم در ونزوئلا، ارزش حقیقیِ این اسکناس از امروز تا فردا هم افت می‌کند و به همین دلیل دشوار بتوان نرخ برابری آن در مقابل ارزهای جهانی را محاسبه کرد.

 تا همین چند سال پیش، «زیمبابوه» نمونه‌ای کلاسیک از «اَبَرتورم» در متون درسی رشته اقتصاد در دانشگاه‌ها بود. این کشور که زمانی یکی از اقتصادهای پیشرو در قاره آفریقا به حساب می‌آمد، تحت زمامداریِ دیکتاتوری به نام «رابرت موگابه»، خیلی زود مسیر نابودی اقتصادی را در پیش گرفت و کار رفته‌رفته به جایی رسید که نرخ تورم ماهانه حدود ۸۰ میلیارد درصدی را هم تجربه کرد.

نرخ تورم در ونزوئلا، در سال ۲۰۱۸ میلادی به حدود یک میلیون درصد رسید و این در حالی بود که در سال ۲۰۱۹، اوج ۱۰ میلیون درصدی را هم تجربه کرده بود. آنچنان که یکی از گزارش‌های خبرگزاری «رویترز» نشان می‌دهد، نرخ تورم در این کشور نسبت به سال‌های گذشته تا حدی بهبود پیدا کرده، اما ساکنان این کشورِ نفت‌خیز، اکنون بالاترین نرخ تورم در جهان را تجربه می‌کنند.

ابرتورم چیست و چه زمانی به وجود می‌آید؟
اما ابرتورم اساسا چه زمانی در یک اقتصاد ایجاد می‌شود؟ وقوع ابرتورم مثل بسیاری از دیگر پدیده‌های اقتصادی می‌تواند معلولِ علت‌های مختلف باشد. با این همه، بررسی‌هایِ موردی نشان می‌دهند که «کسری بودجه مزمن» و «افزایش هزینه‌های دولت» از جمله وجوه مشترک تقریبا تمام رخدادهایِ اقتصادیِ منجر به ابرتورم بوده‌اند.

به صورت بسیار کلی، اگر یک واحدِ سیاسی (یک کشور به معنایِ خاص) دستخوش وضعیتی شود که در آن هزینه‌ها در مقابل درآمدها به سرعت رشد کنند، «کسری بودجه» (Budget Deficit) گریبان‌گیرِ دولت آن کشور می‌شود. با این همه، بر خلاف من و شما و شرکت‌ها که کسریِ بودجه برای‌مان معادل بدهی و بدهکاری است، دولت‌ها می‌توانند پول خلق کنند تا بدهی‌شان را پوشش بدهند و این کلید خلق ابرتورم است. به طور کلی، منظور از «خلق پول» هم این است که بانک مرکزی یک کشور، به مقداری بیش از پشتوانه واقعی به ازای نقدینگیِ موجود در اقتصاد، نقدینگی ایجاد کند.

و اما ونزوئلا…
اما داستان ابرتورم در ونزوئلا که نمونه روزآمدِ ابرتورم در یک اقتصاد است از کجا شروع شد؟ داستان از این قرار است که ونزوئلا، اقتصادی سوسیالیستی تحت رهبری «هوگو چاوز» بود که در ابتدا هم از حمایت مردمی بالا برخوردار بود و هم اقتصادی رو به رشد داشت.

سیاست‌های چاوز برای پول‌پاشی در اقتصاد، کنترل نرخ تورم با واردات افسارگسیخته کالاها، آن هم در اقتصادی کاملا تک محصولی (نفت)، ونزوئلا را به انباری از باروت بدل کرد. با مرگ چاوز بر اثر ابتلا به سرطان و جانشینیِ پر حاشیه «نیکولاس مادورو» به جای او، ونزوئلا وارد دوره‌ای از آشوب سیاسی و اقتصادی شد که هنوز هم ادامه دارد.

آمریکا نفت ونزوئلا را تحریم کرد؛ جریان ورود دلار به اقتصاد تک محصولی این کشور متوقف شد؛ واردات به سمت صفر میل کرد؛ کمبود کالایی در همه زمینه‌ها (از دارو گرفته تا گوشت و حتی محصولات کشاورزی) اوج گرفت و در نهایت، دولت این کشور تصمیمی را که نباید می‌گرفت، گرفت.

بانک مرکزی ونزوئلا به جای پیدا کردن و درمانِ دلیلِ مشکل («بیماری هلندی» در اقتصاد ونزوئلا) شروع به چاپ اسکناس و خلق پول کرد تا حقوق کارمندان و طبقه حامی خود را پرداخت کند و مشکلات را زیرِ اسکناس‌های چاپ‌شده پنهان کند.

با این همه، ظاهرا مشکلات اقتصادی ونزوئلا آن قدر زیاد بود که اسکناس‌های مورد نیاز برای پوشاندن مشکلات سر به آسمان زدند. نرخ تورم ونزوئلا ماه به ماه افزایش پیدا می‌کرد و به نرخ‌های عجیب و غریب می‌رسید و طولی نکشید که سراسر کشور صحنه آشوب و شورش شد.

عمق فاجعه ابرتورم در ونزوئلا، در سال‌های اخیر بارها در خبرها نمود پیدا کرده و البته، صورتی شگفت‌انگیز و تکان‌دهنده از جامعه‌ای را به تصویر گذاشته که تا یک دهه پیش، غرق در دلارهای نفتی، همه چیز در آن تحت کنترل به نظر می‌رسید.

ماجرای ونزوئلا درس عبرتی است برای اقتصادهای دیگر در جهان، چرا که بر خلاف بیشترِ مواردِ پیشین بروز ابرتورم، در ونزوئلا جنگی رخ نداد و فروپاشی اقتصادی در واقع ناشی از سیاست‌گذاری‌های نادرست رهبران این کشور بود. اقتصاد، این بار هم نشان داد که سرِ شوخی با کسی ندارد.